سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :190
کل بازدید :457081
تعداد کل یاداشته ها : 93
04/2/21
1:6 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید جواد موسوی[2]
اینجانب سید جواد موسوی از اهالی روستای بداغ آباد ار توابع شهرستان مبارکه ودر نزدیکی زرین شهر دوست دارم تا بااین وبلاگ نام زادگاه خود وسایر همروستایی های خود به جهان معرفی کنم وامید وارم بتوانم با ورود به دنیای مجازی کسب دانش کنم

خبر مایه
لوگوی دوستان
 


حکایت نا خدا وپیرمردد

یک کشتی بود که در آن یک ناخدای جوان و باسواد و یک خدمه پیر و بی سواد مشغول به کار بودند.

پیرمرد هر شب بعد از کار به کابین ناخدا میرفت و به سخنان مرد جوان گوش میداد. یک شب ناخدای جوان رو به پیرمرد کرد و گفت: آیا زمین شناسی خواندهای؟

پیرمرد پاسخ داد: نه استاد من هیچ وقت به مدرسه و دانشگاه نرفتهام.

ناخدا: پیرمرد، تو یک چهارم عمرت را از دست دادهای.

پیرمرد ناراحت و غمگین به اتاق خود بازگشت و با خود در این فکر بود که مطمئناً ناخدا درست میگفته و او یک چهارم عمر خود را از دست داده است.

شب بعد باز پیرمرد به اتاق ناخدا رفت.

ناخدا امشب پرسید: -ای پیرمرد آیا اقیانوس شناسی خواندهای؟

-ای استاد اقیانوس شناسی چیست؟ من که درسی نخواندهام.

- ای پیرمرد، پس تو نیمی از عمرت را از دست دادهای.

پیرمرد باز هم غمگین و ناراحت به اتاق خود برگشت و باز در این فکر بود که مطمئناً ناخدا درست میگفته و او نیمی از عمر خود را از دست داده است.

ادامه ی داستان در ادامه ی مطلب