ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
عید تان مبارک دوستان سلام
من امشب ساعت 23 شب روز اول فروردین 1388 بعد از 18 سال عازم مشهد هستم اول حلالم کنید
شاید بگویید چرا بعد از 18سال پس مطلب زیز را بخوانید
خوب یادمه 18سال پیش در تولد آقا امام رضا در آخرین نگاه به حرم وضریح امام رضا (البته دانشجوب سال دوم تربیت معلم بودم ومجرد) از امام رضا (ع) خواشتم که دفعه بعدی که آمدم تنها نیایم وبا یک خانم گل بیایم البته تا ده سال که ازدواج نکردم بعد ازدواج هم مسافرت نرفتم تا سال گذشته البته سال 87 که مادرم به رحمت خدا رفت تصمیم گرفتم جای خالی مادرم را کنار حرم داداش رضایمان (البته اگه قبولم کند آخه ما از نواده ی موسی بن جعفر هستیم ) خالی کنیم البته نشد سال تحویل اونجا باشم ولی ساعت تحویل کنار قبر مادرم در بداغ آباد بودیم فقط من بودم وخانمم وپسر ? ساله ام امیر حسین وقبر خاکی مادرم که مطمئنم مادرم هم حضور داشت چون شب که شد یعنی در اولین شب سال ?? خواب مادرم را دیدم لبخند وخوشحالی مادرم را دیدم :دیدم که او در اوج زیبایی ولبخند رضایتش .با چادری آبی گل دار همیشگی اش من را با لفظ "آقا جوادم" صدا می کرد بیشتر در مورد خوابم بیشتر معذورم توضیح بدم آخه تا حالا خواب به این قشنگی ازش ندیده بودم که باهام حرف بزنه .....