سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای انس! بر شمار دوستان بیفزا، که آنان شفیع یکدیگرند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :29
بازدید دیروز :11
کل بازدید :446579
تعداد کل یاداشته ها : 93
103/2/29
11:59 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید جواد موسوی[2]
اینجانب سید جواد موسوی از اهالی روستای بداغ آباد ار توابع شهرستان مبارکه ودر نزدیکی زرین شهر دوست دارم تا بااین وبلاگ نام زادگاه خود وسایر همروستایی های خود به جهان معرفی کنم وامید وارم بتوانم با ورود به دنیای مجازی کسب دانش کنم

خبر مایه
لوگوی دوستان
 


پاییز بوی مدرسه می دهد....

پاییز بوی مدرسه می دهد، بوی کیف و کتاب نو و مدادهایی که تا به حال تراش نخورده اند.

پاییز بوی مدرسه می دهد، بوی کلاسهایی رنگ شده، نیمکت هایی تازه و تخته سیاهی که اول سال حسابی سیاه بود و هنوز هیچ تکه گچی ردی روی آن باقی نگذاشته بود.

پاییز بوی مدرسه می دهد، بوی آدم های جدیدی که قرار است 9 ماه تمام همکلاسی شان باشی.

آدم هایی که بعدها مثل حیاط وسط آن چهاردیواری بزرگ دست نیافتنی می شوند.

پاییز بوی مدرسه می دهد، هم برای کودکان و نوجوانانی که این روزها از این مغازه به آن مغازه می روند تا خود را برای روز اول مهر آمده کنند و چه برای پیرمردهایی که روزهای آخر تابستان را روی نیمکت های توی پارک یا سکوهای جلوی خانه سپری می کنند.

پاییز بوی مدرسه می دهد، چه فرقی می کند که این مدرسه در خاطرات سال های سال پیش ما جا مانده باشد و غباری از زمان ، چهره آدم های توی آن را تار کرده باشد.

پاییز بوی مدرسه می دهد ، حتی اگر آن قدر بزرگ شده باشی که دیگر چهار دیواری دور حیاط مدرسه مانع همیشگی ات یاشد، برای ورود به حیاطی که زنگ های ورزش معنای دیگری داشت.

پاییز بوی مدرسه می دهد، حتی اگر معلم های دوران ابتدایی ات زیر خروارها خاک خفته باشند و همبازی های شاداب دوران کودکی ات هر کدام گوشه ای افتاده باشند و روزهای مانده را شماره کنند.

پاییز بوی مدرسه می دهد و همین مهم است ، این روز اول مهر کودکان قد و نیم قد را می بینی که با لباس یک شکل، خیابان بی منظره دیروز را پر از حجم زندگی کرده اند. همین مهم است که صدای سر و صدای بچه ها را از حیاط مدرسه ته کوچه می شنوی و با صدای ضربه خوردن به توپ فوتبال در دل زمان سفر می کنی و رویاهای روزهای رفته را مرور می کنی، روزهایی که مثل امروز نبودند، روزهایی که پرواز یک بادبادک می بردت از بام های سحرخیزی پلک تا نارنج زارهای خورشید، روزهایی که غم بود اما کم بود.

پاییز بوی مدرسه می دهد حتی اگر مدرسه ات پشت زمان ها جا ماده باشد.