مؤمن نسبت به لغزش برادرش، مهربان و آسانگیر است و [حقّ ] دوستی دیرین را رعایت می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :15
بازدید دیروز :11
کل بازدید :446565
تعداد کل یاداشته ها : 93
103/2/29
10:24 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید جواد موسوی[2]
اینجانب سید جواد موسوی از اهالی روستای بداغ آباد ار توابع شهرستان مبارکه ودر نزدیکی زرین شهر دوست دارم تا بااین وبلاگ نام زادگاه خود وسایر همروستایی های خود به جهان معرفی کنم وامید وارم بتوانم با ورود به دنیای مجازی کسب دانش کنم

خبر مایه
لوگوی دوستان
 


با تشکراز وبلاگ خوب وفرهنگی حامیان میر حسین در ایمان شهر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
به هیچ کس نمی گویم که به چه نامزدی رأی بدهد یا ندهد
 
 به هیچ کس نمی گویم که به چه نامزدی رأی بدهد یا ندهد

خبرگزاری فارس: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چهار نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری را به مراقبت کامل برای جلوگیری از بروز دشمنی و کینه توصیه مؤکد کردند و افزودند: اختلاف نظر در مسائل گوناگون طبیعی است اما نامزدها و هوادارانشان در سخنرانی ها و اجتماعات بگونه ای عمل کنند که کارها با برادری و مهربانی و بدون اشکال پیش برود.


  

حکایت نا خدا وپیرمردد

یک کشتی بود که در آن یک ناخدای جوان و باسواد و یک خدمه پیر و بی سواد مشغول به کار بودند.

پیرمرد هر شب بعد از کار به کابین ناخدا میرفت و به سخنان مرد جوان گوش میداد. یک شب ناخدای جوان رو به پیرمرد کرد و گفت: آیا زمین شناسی خواندهای؟

پیرمرد پاسخ داد: نه استاد من هیچ وقت به مدرسه و دانشگاه نرفتهام.

ناخدا: پیرمرد، تو یک چهارم عمرت را از دست دادهای.

پیرمرد ناراحت و غمگین به اتاق خود بازگشت و با خود در این فکر بود که مطمئناً ناخدا درست میگفته و او یک چهارم عمر خود را از دست داده است.

شب بعد باز پیرمرد به اتاق ناخدا رفت.

ناخدا امشب پرسید: -ای پیرمرد آیا اقیانوس شناسی خواندهای؟

-ای استاد اقیانوس شناسی چیست؟ من که درسی نخواندهام.

- ای پیرمرد، پس تو نیمی از عمرت را از دست دادهای.

پیرمرد باز هم غمگین و ناراحت به اتاق خود برگشت و باز در این فکر بود که مطمئناً ناخدا درست میگفته و او نیمی از عمر خود را از دست داده است.

ادامه ی داستان در ادامه ی مطلب



  

عزیزان برای مطالب وعکس های جدید ومطالب خواندنی

به وبلاگ به روز من به آدرس زیر مراجعه کنید

http://www.bodaghabad.blogfa.com

یا وبلاگ های دیگر من سر بزنید

http://www.yad87.blogfa.com 

کمیسیون یاددهی ویادگیری آموزش وپرورش زرین شهر

http://www.sh13422.blogfa.com 

مدرسه ی راهنمایی شریعتی زرین شهر


  
  
شکیبایی با دیگران، عشق است. شکیبایی با خود، امید است. شکیبایی با خدا، ایمان است، چراکه بعضی از بزرگترین هدایای خداوند، دعاهای بی‌جواب است.
و من یاد گرفته‌ام از خدا تشکر کنم که دعاهایم را با «نه» یا « حالا نه» پاسخ دهد.
او می‌گذارد که سختی‌های زندگی را تجربه کنیم تا درس‌هایی بیاموزیم که در هیچ شرایط دیگری نمی‌توانستیم یاد بگیریم.
یاد گرفتن این درس‌ها به معنای انکار احساس ناراحتی نیست، بلکه یافتن مفهومی است که در زیر آن احساس وجود دارد. اما خداوند هرگز به ما رویایی نمی‌دهد که توان تحقق بخشیدن بدان را نداشته باشیم.
اما از این سخنان زیبا که بگذریم، که بی‌شک هر کدام در بخش‌هایی از زندگی‌مان کارکردهای خاص خودشان را خواهند داشت. آنچه از همه مهمتر است شناخت عقلانی و صحیح از زندگی و شخصیت خودمان است، که حتی از ایمان نیز مهمتر است. ایمان بدون شناخت به احساس ورزیدن‌های کور و افراطی می‌انجامد.
این دعا را همیشه دوست داشته‌ام: خدایا به من بینشی عطا کن تا آنچه را نمی‌توانم تغییر دهم، بپذیرم و شهامتی، تا آنچه را می‌توانم تغییر دهم و خردمندی‌ای تا تفاوت میان آن دو را بازشناسم.
وبلاگ جامعه شناسی"  به نقل از کتاب "من + لبخند = خدا

88/3/7::: 1:51 ص
نظر()
  
  

عزیزان برای مطالب وعکس های جدید ومطالب خواندنی

به وبلاگ به روز من به آدرس زیر مراجعه کنید

http://www.bodaghabad.blogfa.com

یا وبلاگ های دیگر من سر بزنید

http://www.yad87.blogfa.com 

کمیسیون یاددهی ویادگیری آموزش وپرورش زرین شهر

http://www.sh13422.blogfa.com 

مدرسه ی راهنمایی شریعتی زرین شهر


88/1/28::: 9:0 ع
نظر()
  

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

عید تان مبارک دوستان سلام

من امشب ساعت 23 شب روز اول فروردین 1388 بعد از 18 سال عازم مشهد هستم اول حلالم کنید 

 شاید بگویید چرا بعد از 18سال  پس مطلب زیز را بخوانید

خوب یادمه 18سال پیش در تولد آقا امام رضا در آخرین نگاه به حرم وضریح امام رضا (البته دانشجوب سال دوم تربیت معلم بودم ومجرد) از امام رضا (ع) خواشتم که دفعه بعدی که آمدم تنها نیایم وبا یک خانم گل بیایم البته تا ده سال که ازدواج نکردم  بعد ازدواج هم مسافرت نرفتم تا سال گذشته البته سال 87 که مادرم به رحمت خدا رفت تصمیم گرفتم جای خالی مادرم را کنار حرم داداش رضایمان (البته اگه قبولم کند آخه ما از نواده ی موسی بن جعفر هستیم ) خالی کنیم البته نشد سال تحویل اونجا باشم ولی ساعت تحویل کنار قبر مادرم در بداغ آباد بودیم فقط من بودم وخانمم وپسر ? ساله ام امیر حسین وقبر خاکی مادرم که مطمئنم مادرم هم حضور داشت چون شب که شد یعنی در اولین شب سال ?? خواب مادرم را دیدم لبخند وخوشحالی مادرم را دیدم :دیدم که او در اوج زیبایی ولبخند رضایتش .با چادری آبی گل دار همیشگی اش من را با لفظ "آقا جوادم" صدا می کرد بیشتر در مورد خوابم بیشتر معذورم توضیح بدم آخه تا حالا خواب به این قشنگی ازش ندیده بودم که باهام حرف بزنه .....


88/1/1::: 5:20 ع
نظر()
  
  

چقدر به حافظه کوتاه مدت خود ایمان دارید

با "توجه" و "دقت کردن" اطلاعات از حافظه حسی به حافظه کوتاه مدت انتقال می یابد. مدت زمان نگه داری اطلاعات در حافظه کوتاه مدت از چند ثانیه تا چند دقیقه متغیر میباشد.
 ظرفیت حافظه کوتاه مدت در افراد مختلف متفاوت میباشد و معمولا برای ارقام 7 ماده، برای حروف 6 ماده و برای واژه ها 5 ماده میباشد.یعنی که فرد میتواند تا 7 رقم پیاپی را پس از شنیدن بطور صحیح بازگو کند.
در صورت عدم مرور ذهنی و تکرار محتوای حافظه کوتاه مدت، اطلاعات محو شده و زوال می یابند. ظرفیت حافظه کوتاه مدت را میتوان با تقسیم اطلاعات به واحد های کوچکتر افزایش داد.
 حافظه کوتاه مدت  فرار بوده وبرای رفع نیازهای آنی وفوری بکار میرود.
 حافظه کوتاه مدت خود را تست کنید:
در این  تست اشیایی در تصویر مشاهده می کنید وقتی انها را به خاطر سپردید OK را کلیک کرده و انها را از میان بقیه پیدا کنید . این تست چنین مرحله است و با اولین اشتباه بازی تمام است .


  
  

پیامبر اکرم : هرکس حلول ماه ربیع الاول را به من نوید دهد من نوید بهشت را به او می دهم 

ماه ربیع الاول سومین ماه از ماههای قمری و از ماه های فرخنده برای شیعیان است.

 حادثه مهم و تاریخی لیله المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت خجسته آن حضرت و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج خجسته شان با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی (عج)، عیدالزهرا و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است.

 ربیع الاول

در این ماه خجسته، نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاکیان می فرستد. شاخه های مهربان درختان، گونه به رنگ فلق می سایند. آبشاری از نور، خنده های شادمان خورشید را به زمینیان می بخشد و جوشش از شکوه آسمان را در بر می گیرد. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر کرده و همگی قدوم نوزادی را که سبب آفرینش است تبریک می گویند که یا محمّد! به جمع خاکیان دوستدارت خوش آمدی!

شامگه میلادت جاری شور و سرور، در کوچه های خلوت مکه، حکایتی تازه داشت و باد در گوش بلندترین نخل ها از پیش، خبر می برد و مژدگانی می گرفت. کنگره های کاخ ستم لرزیدند. دریاچه های کفر خشک شدند. آتشکده های الحاد به سردی گراییدند و آغوش اسلام به مولود خجسته خود مباهات کرد. محمّد آمد! ثمره خلقت آمد! پیامبر مهر به سرای دنیا خوش آمد!

ای بهار آفرینش! ای سبب خلقت! ای دستاویز هستی! مقدمت گلباران! ای آفتاب فروزان ادیان الهی! ای آخرین فرستاده حق به سوی بشر! کعبه از آمدنت در شادی است و آسمان مکه همراز شب های تنهایی خود را یافته است. شیشه کفر شکسته و خبر آمدنت در گوش ادیان و اعصار طنین انداخته است. قدومت مبارک ای پیام آور صلح و دوستی! ای تو که از حق آمدی و به حق برانگیخته شدی. آفتاب جهان فروز و عالم تاب توحید هستی که برف ظلم را آب کرده و نوید بهار می دهی! نامت بلند و دینت پاینده باد!


  
یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت 
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم
یادم باشد زمان بهترین استاد است
یادم باشد قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود
یادم باشد قلب کسی را نشکنم
یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد
یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم
یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد 
یادم باشد که آدمها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند
یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات

  بیایید همگی یادمان باشد و به هم یادآوری کنیم


  
  
<   <<   6   7   8   9      >